با این رفت و آمدهای هر روزه بین کرج و تهران و دانشکده و محل کار و آلودگی هوا و سر درد هایی که هر روز طولانی تر می شه و البته شب تا صبح زنده داری های پای لپ تاپ برای ادیت پایان نامه، روز دفاع که برسه احتمالاً از من فقط یک شبح باقی می مونه که با ته مونده ی انرژیش باید جلوی هیات داوران از چندین ماه تلاشش دفاع کنه! جای شکرش باقیه که تو این هاگیرواگیر فقط یک بار سرما خوردم.